مفهوم گنجاندن یک ساختار در ساختار دیگر که در اصطلاح ریاضی به آن امبدینگ (Embedding) گفته می‌شود، یک ایده بنیادی و بسیار پرکاربرد در شاخه‌های مختلف ریاضیات و علوم کامپیوتر است. به زبان ساده، وقتی می‌گوییم یک ساختار در ساختار دیگر گنجانده شده، یعنی می‌توانیم یک کپی (همانند) از ساختار اول را درون ساختار دوم پیدا کنیم، به طوری که ویژگی‌ها و روابط اصلی آن ساختار حفظ شود.

امبدینگ در ریاضیات محض

در ریاضیات محض، امبدینگ به معنای یک نگاشت (تابع) یک به یک و ساختار-نگهدارنده از یک فضای ریاضی به فضای دیگر است. بیایید چند مثال را بررسی کنیم:

  • در جبر:

    • گنجاندن اعداد صحیح در اعداد گویا: می‌توانیم هر عدد صحیح n را به صورت کسر n/1 در نظر بگیریم. در این حالت، اعداد صحیح با حفظ خواص جمع و ضرب خود، درون اعداد گویا گنجانده می‌شوند. این یک امبدینگ از حلقه اعداد صحیح Z به میدان اعداد گویا Q است.
    • گنجاندن یک گروه در یک گروه دیگر: اگر تابعی یک به یک و همریخت از گروه G به گروه H وجود داشته باشد، می‌گوییم G در H امبد شده است.
  • در توپولوژی:

    • گنجاندن یک دایره در صفحه: می‌توانیم یک دایره را به عنوان یک زیرمجموعه از صفحه در نظر بگیریم. در این حالت، دایره به عنوان یک کپی همئومورفیک (یعنی از نظر توپولوژیکی یکسان) درون صفحه جای می‌گیرد. این امبدینگ به معنای نگاشت پیوسته و یک به یک است که معکوس آن نیز پیوسته باشد.
    • گنجاندن یک منحنی در فضای سه‌بعدی: یک سیم پیچ خورده (مانند فنر) نمونه‌ای از گنجاندن یک خط (با خواص توپولوژیکی) در فضای سه‌بعدی است.
  • در هندسه دیفرانسیل:

    • گنجاندن یک رویه (سطح) در فضای سه‌بعدی: مثلاً گنجاندن یک کره در فضای اقلیدسی R3. در اینجا، امبدینگ علاوه بر حفظ ساختار توپولوژیکی، ساختار دیفرانسیل‌پذیری (هموار بودن) را نیز حفظ می‌کند.

امبدینگ در علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی

در سال‌های اخیر، مفهوم "امبدینگ" به شدت در حوزه هوش مصنوعی، به خصوص در یادگیری عمیق و پردازش زبان طبیعی (NLP)، محبوب شده است. در اینجا، منظور از امبدینگ، تبدیل داده‌های پیچیده و با ابعاد بالا (مانند کلمات، جملات، تصاویر، گراف‌ها، یا حتی کاربران و محصولات) به بردارهایی با ابعاد کمتر در یک فضای برداری پیوسته است.

هدف اصلی:

هدف این است که داده‌های با شباهت معنایی یا ساختاری، در فضای امبدینگ به هم نزدیک باشند. این نزدیکی با استفاده از معیارهایی مانند فاصله اقلیدسی یا تشابه کسینوسی اندازه‌گیری می‌شود.

چرا امبدینگ در هوش مصنوعی مهم است؟

  1. کاهش ابعاد: داده‌های خام (مثلاً یک کلمه به صورت One-Hot Encoding) می‌توانند ابعاد بسیار بالایی داشته باشند که پردازش آن‌ها سخت است. امبدینگ این ابعاد را کاهش می‌دهد.
  2. به تصویر کشیدن معنا: امبدینگ‌ها روابط معنایی پنهان در داده‌ها را آشکار می‌کنند. برای مثال، در امبدینگ کلمات (Word Embeddings)، کلماتی مانند "پادشاه" و "ملکه" در فضای امبدینگ به هم نزدیک خواهند بود و حتی می‌توان روابطی مانند "پادشاه - مرد + زن = ملکه" را با عملیات برداری انجام داد.
  3. بهبود عملکرد مدل‌های یادگیری ماشینی: مدل‌های یادگیری ماشینی معمولاً روی ورودی‌های عددی و متراکم (مثل بردارها) بهتر کار می‌کنند. امبدینگ‌ها این ورودی‌ها را فراهم می‌کنند.
  4. انتقال یادگیری (Transfer Learning): امبدینگ‌های از پیش آموزش‌دیده (Pre-trained embeddings) را می‌توان در وظایف مختلف استفاده کرد و نیازی به آموزش از صفر نیست.

مثال‌ها در هوش مصنوعی:

  • Word Embeddings (امبدینگ کلمه): مانند Word2Vec، GloVe، BERT، و GPT. این‌ها کلمات را به بردارهایی تبدیل می‌کنند که روابط معنایی (مترادف، متضاد، دسته‌بندی) و نحوی را نشان می‌دهند.
  • Sentence Embeddings (امبدینگ جمله): تبدیل یک جمله کامل به یک بردار.
  • Image Embeddings (امبدینگ تصویر): تبدیل ویژگی‌های یک تصویر به یک بردار. این برای وظایفی مانند جستجوی شباهت تصویر یا تشخیص اشیاء استفاده می‌شود.
  • Graph Embeddings (امبدینگ گراف): تبدیل گره‌ها و لبه‌های یک گراف به بردارهایی برای تحلیل شبکه‌ها و سیستم‌های توصیه‌گر.
  • User/Item Embeddings (امبدینگ کاربر/آیتم): در سیستم‌های توصیه‌گر، کاربران و محصولات به بردارهایی نگاشت می‌شوند تا بتوان شباهت بین آن‌ها و ترجیحات کاربران را پیش‌بینی کرد.

نتیجه‌گیری

چه در ریاضیات محض و چه در علوم کامپیوتر، "گنجاندن یک ساختار در ساختار دیگر" (یا همان امبدینگ) به دنبال یافتن یک نمایش کارآمد و معنی‌دار است. این مفهوم به ما امکان می‌دهد تا ویژگی‌های اساسی یک شیء یا مجموعه را حفظ کرده و آن را در یک زمینه بزرگتر یا در یک فرمت مناسب‌تر برای تحلیل و پردازش قرار دهیم. این یک ابزار قدرتمند برای درک پیچیدگی‌ها و یافتن الگوهای پنهان در داده‌ها و سیستم‌ها است.