نتایج مشابهی به دست می‌آید زمانی که ما خودپنداره ریاضی را با سایر منابع تقریبی شناخته شده شکاف جنسیتی در زمینه‌های مرتبط با ریاضی جایگزین کنیم، مانند تفاوت‌های جنسیتی در علاقه اعلام شده به ریاضی، انگیزه ابزاری برای ریاضی، اضطراب با توجه به ریاضی، تمایل. درگیر شدن در فعالیت‌های مرتبط با ریاضی، یا داشتن یک "محیط ریاضی" قوی (یعنی حمایت خانواده برای انجام ریاضیات و مثبت بودن دوستان در مورد ریاضی). یک شکاف جنسیتی در متغیرهایی وجود دارد که تلاش می‌کنند این مفاهیم را به تصویر بکشند ( جدول 2 و ضمیمه SI برای جزئیات)، اما ( i ) این شکاف‌ها 3 تا 8 برابر کوچک‌تر از شکاف جنسیتی در MR هستند، ( ii )) هنگامی که یک شرط در MR (به جز مشارکت در فعالیت های مرتبط با ریاضی) به صفر نزدیک می شوند، و در مقابل ( iii ) آنها به سختی شکاف جنسیتی در MR را توضیح می دهند.

ما در نهایت نشان می‌دهیم که خودپنداره ریاضی و متغیرهای ما که مکانیسم‌های احتمالی دیگر را به تصویر می‌کشند، با قصد دانش‌آموزان برای مطالعه ریاضی مرتبط هستند ( جدول 2 ، ستون 5) اما سهم بسیار کمتری از شکاف جنسیتی در این اهداف را نسبت به MR به خود اختصاص می‌دهند. جدول 2 ، ستون 6 و 7 برای شکاف جنسیتی در مقاصد مشروط به هر متغیر به طور جداگانه و همراه با MR). MR بیشتر از سایر متغیرهای مورد مطالعه با مقاصد مرتبط نیست ( جدول 2 ، ستون 5). این بدان معناست که قدرت توضیحی بیشتر این متغیر بیشتر به این دلیل است که در معرض شکاف جنسیتی بسیار زیاد است.

حتی اگر تمام تحلیل‌های ما تا کنون فقط توصیفی و نه علت و معلولی باشد، به طور مداوم به نقش مهمی از مزیت نسبی پسران در ریاضی در مقابل خواندن برای درک عدم حضور زنان در زمینه‌های فشرده ریاضی اشاره می‌کنند. البته این کار عوامل دیگر (شاید پیش از این) را رد نمی کند. توانایی های ریاضی و خواندن در 15 سالگی احتمالاً توسط فرآیندهای اجتماعی شدن اولیه تعیین می شود که ترجیحات و سرمایه گذاری در زمینه های مختلف را شکل می دهد. این فرآیندها احتمالاً تحت تأثیر محیط و فرهنگ اجتماعی-اقتصادی کشورها قرار می گیرند ( 25 ، 31 ).) یا نهادهایی مانند والدین و مدارس که به طور مشترک توانایی ها، علایق و خودپنداره های آینده را تعیین می کنند. به عنوان مثال، مشاهده می‌کنیم که شکاف جنسیتی در MR در 15 سالگی در کشورهایی که کلیشه مرتبط با ریاضی با مردان قوی‌تر است بیشتر است ( ضمیمه SI ، جدول S8 ). همچنین مشاهده می‌کنیم که شکاف جنسیتی در MR در 15 سالگی در سیستم‌های آموزشی که در آن طبقه‌بندی افقی بر اساس رشته تحصیلی بالاتر است یا زودتر رخ می‌دهد، و در آن‌ها آزمون‌های استاندارد اجباری کمتر تکرار می‌شوند، بیشتر است ( SI ضمیمه). این مشاهدات و به طور گسترده‌تر تمام تحلیل‌های ما کاملاً با مدل‌های انتخابی توسعه‌یافته توسط اکلس و همکاران سازگار است که در آن تصمیم‌های آموزشی شامل مقایسه‌های درون فردی موفقیت، خودباوری و انگیزه در موضوعات مختلف، و همچنین هنجارهای فرهنگی، به‌ویژه جنسیت پیرامون است. 32 ، 33 ). به این ترتیب، مقاله حاضر شواهد پشتیبانی اضافی برای این مدل ها ارائه می دهد.

متغیرهای ابزاری و استنتاج علی

در حالی که تعیین رمز متغیرهای مورد بررسی در اینجا باید در نظر گرفته شود، این با فرضیه ما که مزیت نسبی یک عامل تعیین کننده مستقل مهم در انتخاب های آموزشی است، تناقض ندارد، به طوری که تغییرات برونزا در این مزیت (به عنوان مثال، به دلیل سیاست های آموزشی) می تواند دانش آموزان را به سمت تغییر انتخاب رشته سوق دهد. ما پیشنهاد می‌کنیم که این در واقع با بهره‌برداری از تفاوت‌های مدارس در در دسترس بودن یا کمبود منابع برای یادگیری ریاضی درست است. به عنوان مثال، نشان می‌دهیم که در مدارسی که کمبود معلمان ریاضی را تجربه می‌کنند اما معلمان خواندنی ندارند، مزیت نسبی دختران و پسران در ریاضی به طور قابل توجهی کمتر است.

اکثر دانش‌آموزان 15 ساله به نزدیک‌ترین مدرسه محل زندگی خود می‌روند و آنهایی که در غیر این صورت انجام می‌دهند ممکن است برای مشاهده کمبود برخی از معلمان یا کیفیت معلمان ریاضی دچار مشکل شوند. در نتیجه، ما فرض می‌کنیم که کمیت و کیفیت معلمان ریاضی در مدرسه‌شان تا حدی برون‌زا به قصد اولیه دانش‌آموزان برای مطالعه ریاضی است. بر اساس این فرض، ما از این متغیرهای سطح مدرسه به‌عنوان ابزاری برای مزیت نسبی دانش‌آموزان در ریاضی استفاده می‌کنیم و نشان می‌دهیم که تغییرات در این مزیت نسبی که صرفاً از تفاوت‌های «منابع ریاضی» در مدارس ناشی می‌شود، بر نیات دختران و پسران تأثیر می‌گذارد. ریاضی را مطالعه کنید (حتی بیشتر از تغییرات غیر ابزاری، به پیوست SI ، جدول S9 مراجعه کنید).

اگر دانش‌آموزان دارای مزیت نسبی بزرگ در مدارس بهتری انتخاب شوند که احتمالاً منابع ریاضی بیشتری دارند، رویکرد ما در نشان دادن علیت ناکام خواهد بود. به همین دلیل، ما کنترل‌هایی را برای کیفیت مدرسه و استفاده به‌عنوان متغیرهای ابزاری از منابع اختصاص داده شده به ریاضیات نسبت به سایر دروس به جای منابع ریاضی مطلق (که ارتباط مستقیم‌تری با کیفیت مدرسه دارند، به همه جزئیات در پیوست SI مراجعه کنید ) اضافه می‌کنیم. در نهایت، نشان می‌دهیم که نتایج در مورد زیرنمونه مدارسی که عمدتاً دانش‌آموزان را بر اساس موقعیت جغرافیایی جذب می‌کنند نیز وجود دارد، زیرا انتخاب خودگزینی دانش‌آموزان در این مدارس بر اساس مزیت نسبی قبلی‌شان کمتر محتمل به نظر می‌رسد.

پیامدهای سیاست

تحلیل فوق نشان می‌دهد که عوامل خارجی مؤثر بر مزیت نسبی دانش‌آموزان احتمالاً پیامدهایی برای انتخاب‌های آموزشی آن‌ها خواهد داشت. در نتیجه، هرگونه سیاست آموزشی که بتواند عدم تعادل جنسیتی در مزیت نسبی را کاهش دهد، احتمالاً حضور ناچیز زنان را در رشته‌های فشرده ریاضی محدود می‌کند. از آنجایی که شکاف جنسیتی در عملکرد خواندن بسیار بیشتر از عملکرد ریاضی است، سیاستگذاران ممکن است بخواهند در درجه اول بر کاهش اولی تمرکز کنند. به عنوان مثال، آموزش منظم برای افراد کم مطالعه، که عمدتاً مرد هستند، راهی برای بهبود عملکرد پسران در خواندن است. با این حال، محدودیت این رویکرد این است که شکاف جنسیتی در رشته‌های فشرده ریاضی را عمدتاً با فشار دادن بیشتر پسران در علوم انسانی کاهش می‌دهد و در نتیجه سهم دانشجویان ریاضی را کاهش می‌دهد.

سازمان کلی نظام آموزشی یک کشور نیز می تواند نقش مهمی در محدود کردن عدم تعادل جنسیتی در مزیت نسبی ایفا کند. همانطور که در بالا ذکر شد، سیستم‌های آموزشی با ردیابی یا تخصص اولیه با شکاف‌های جنسیتی بزرگ‌تر در مزیت نسبی مرتبط هستند، احتمالاً به این دلیل که کلیشه‌ها و هنجارهای اجتماعی تأثیر قوی‌تری بر انتخاب‌ها در سنین پایین‌تر دارند. بنابراین، به تعویق انداختن زمان انتخاب‌های آموزشی که به سختی قابل معکوس هستند، ممکن است شکاف‌های جنسیتی در مزیت نسبی و تفکیک جنسیتی را در بین رشته‌ها محدود کند.

گزینه دیگر از نظر خط مشی، اطلاع رسانی بهتر دانش آموزان در مورد بازگشت به رشته های مختلف تحصیلی است، چیزی که احتمالاً تأثیرات زیادی بر انتخاب های آموزشی ایجاد می کند ( 34 ). از آنجایی که فرصت ها و درآمدهای بازار کار در مشاغل مرتبط با ریاضی به طور قابل توجهی بالاتر است ( 11 )، بسیاری از دانش آموزان (عمدتاً دختر) که مزیت نسبی در خواندن دارند اما با این وجود در ریاضیات استعداد دارند، آینده شغلی بهتری در زمینه های مرتبط با ریاضی خواهند داشت. از این رو، کمپین های اطلاعاتی کافی در مورد آینده شغلی ممکن است راهی برای بهبود رفاه باشد (زیرا دانش آموزان می توانند انتخاب های آگاهانه تری داشته باشند) برای کاهش اهمیت مزیت نسبی در تصمیم گیری دانش آموزان و بنابراین، شکاف جنسیتی در ثبت نام در ریاضیات. زمینه های مرتبط ( 35). به طور مشابه، مداخلات شامل معلمان یا والدین با هدف محدود کردن نقش مزیت نسبی در انتخاب های آموزشی نیز می تواند موثر باشد. البته، این گزینه‌ها باید مکمل مداخله‌هایی باشند که مستقیماً با هدف محدود کردن تأثیرات منفی کلیشه‌های جنسیتی انجام می‌شوند نه جایگزین.

منبع

https://www.pnas.org/doi/10.1073/pnas.1905779116