دیوید هیلبرت(2)
مدرسه گوتینگن [ ویرایش ]
از جمله شاگردان هیلبرت می توان به هرمان ویل ، امانوئل لاسکر قهرمان شطرنج ، ارنست زرملو و کارل گوستاو همپل اشاره کرد . جان فون نویمان دستیار وی بود. در دانشگاه گوتینگن ، هیلبرت توسط یک محفل اجتماعی از مهمترین ریاضیدانان قرن 20 مانند ایمی نوتر و کلیسای آلونزو محاصره شده بود .
در میان 69 دکترای وی دانش آموزان گوتینگن بسیاری بودند که بعداً ریاضیدانان مشهوری شدند ، از جمله (با تاریخ پایان نامه): اتو بلومنتال (1898) ، فلیکس برنشتاین (1901) ، هرمان ویل (1908) ، ریچارد کورانت (1910) ، اریش هکه (1910) ، هوگو اشتاینهاوس (1911) ، و ویلهلم آکرمن (1925). [14] بین سالهای 1902 و 1939 هیلبرت سردبیر Mathematische Annalen ، مجله ریاضی برجسته آن زمان بود.
خوب ، او تخیل کافی برای ریاضیدان شدن نداشت.
- پاسخ هیلبرت با شنیدن اینكه یكی از دانشجویانش برای تحصیل در شعر ترك تحصیل كرده است. [15]
زندگی شخصی [ ویرایش ]
کیت هیلبرت با کنستانتین کاراتئودوری ، قبل از سال 1932
در سال 1892، هیلبرت Käthe Jerosch (1864-1945)، که دختر یک تاجر Königsberg، به یک خانم جوان صریح با استقلال از ذهن است که [در هیلبرت] همسان بود ازدواج کرد. " [16] در حالی که در Königsberg آنها صاحب یک فرزند خود را، فرانتس هیلبرت (1893–1969). فرانتس در طول زندگی خود از بیماری روانی تشخیص داده نشده رنج می برد. عقل فرومایه او برای پدرش ناامید کننده ای وحشتناک بود و این بدبختی باعث ناراحتی ریاضیدانان و دانشجویان گوتینگن شد. [17]
هیلبرت ریاضی دان هرمان مینکوفسکی را "بهترین و واقعی ترین دوست" خود می دانست. [18]
هیلبرت غسل تعمید یافت و یک کالوینست در کلیسای انجیلی پروس پرورش داد . [a] او بعداً کلیسا را ترک کرد و به یک اگنوستیس تبدیل شد . [b] وی همچنین استدلال کرد که حقیقت ریاضی مستقل از وجود خدا یا سایر فرضیات پیشینی است. [c] [d] وقتی گالیله گالیله به دلیل عدم ایستادگی در اعتقاد به نظریه هلیوسنتریک مورد انتقاد قرار گرفت ، هیلبرت اعتراض کرد: "اما [گالیله] احمق نبود. فقط یک سفیه می توانست باور کند که حقیقت علمی به شهادت احتیاج دارد ؛ شاید این در دین لازم است ، اما نتایج علمی به موقع خود را ثابت می کند. " [e]
سالهای بعد [ ویرایش ]
مانند آلبرت انیشتین ، هیلبرت نزدیکترین ارتباط را با گروه برلین داشت که بنیانگذاران برجسته آن نزد هیلبرت در گوتینگن تحصیل کرده بودند ( کورت گرلینگ ، هانس ریخنباخ و والتر دوبیسلاو ). [19]
در حدود سال 1925 ، هیلبرت دچار کم خونی مخرب شد ، کمبود ویتامین غیرقابل درمان که علائم اصلی آن خستگی است. دستیار او یوجین ویگنر او را در معرض "خستگی عظیم" و اینکه "کاملاً پیر به نظر می رسید" توصیف کرد ، و اینکه حتی پس از سرانجام تشخیص و معالجه ، "بعد از 1925 به سختی دانشمند بود و مطمئنا هیلبرت نبود". [20]
هیلبرت زندگی می کرد تا نازی ها بسیاری از اعضای برجسته هیئت علمی دانشگاه گوتینگن را در سال 1933 تصفیه کنند . [21] کسانی که مجبور به اخراج شدند شامل هرمان ویل (که در هنگام بازنشستگی در 1930 صندلی هیلبرت را گرفته بود) ، امی نوتر و ادموند لاندو بودند . پاول برنایز كه باید آلمان را ترك می كرد ، در منطق ریاضی با هیلبرت همكاری كرده بود و كتاب مهم Grundlagen der Mathematik (كه سرانجام در دو جلد ، در سالهای 1934 و 1939 منتشر شد) با او همكاری داشت . این دنباله ای از کتاب Hilbert– Ackermann اصول منطق ریاضی بوداز سال 1928. جانشین هرمان ویل هلموت هاسه بود .
حدود یک سال بعد ، هیلبرت در ضیافتی شرکت کرد و در کنار وزیر جدید آموزش و پرورش ، برنهارد روست نشسته بود . Rust س askedال کرد که آیا "م the سسه ریاضی واقعاً به دلیل عزیمت یهودیان این همه رنج دیده است"؟ هیلبرت پاسخ داد: "رنج برده؟ دیگر این موجود نیست ، مگر نه!" [22] [23]
مرگ [ ویرایش ]
مقبره هیلبرت:
Wir müssen wissen
Wir werden wissen
زمانی که هیلبرت در سال 1943 درگذشت ، نازی ها تقریباً بطور کامل به دانشگاه استراحت دادند ، زیرا بسیاری از اساتید سابق یا یهودی بودند یا با یهودی ازدواج کرده بودند. در مراسم خاکسپاری هیلبرت کمتر از دوازده نفر شرکت کردند که فقط دو نفر از آنها هم دانشگاهی بودند ، از جمله آنها آرنولد سامرفلد ، فیزیکدان نظری و همچنین اهل کونیگسبرگ بود. [24] خبر درگذشت وی تنها شش ماه پس از مرگ وی برای جهان گسترده شناخته شد. [ نیاز به منبع ]
نوشته روی سنگ قبر بر سنگ قبر خود را در گوتینگن متشکل از خطوط معروف او در نتیجه گیری از آدرس بازنشستگی خود را به جامعه دانشمندان آلمانی و پزشکان در 8 سپتامبر 1930. کلمات در پاسخ به اصل لاتین داده شد صحبت کرد: " بی سواد و همکاران ignorabimus " یا "ما نمی دانیم ، نمی دانیم": [25]
Wir müssen wissen. | باید بدانیم |
روز قبل از اینکه هیلبرت این عبارات را در اجلاس سالانه انجمن دانشمندان و پزشکان آلمان در سال 1930 بیان کند ، کورت گودل - در یک میزگرد در طی کنفرانس معرفت شناسی که به طور مشترک با جلسات انجمن برگزار شد - به طور آزمایشی اولین بیان قضیه ناقص بودن خود را اعلام کرد . [f] قضیه های ناقص بودن گودل نشان می دهد که حتی سیستم های بدیهی ابتدایی مانند حساب Peano یا خود تناقض دارند یا حاوی گزاره های منطقی هستند که اثبات یا رد آنها غیرممکن است.